loading...
مادرa
Aرحمانی بازدید : 1 پنجشنبه 15 خرداد 1393 نظرات (2)

یارو از تیر میره بالا از مرداد میاد پایین

 

نسخه دکتر

بیمار:آقای دکتر! انگشتم هنوز به شدت درد می کند!

دکتر: مگر نسخه دیروز را نپیچیدی؟

بیمار: چرا پیچیدم دور انگشتم ولی اثر نداشت؟


در کلاس زیست شناسی

معلم:سعید! دو تا حیوان دوزیست نام ببر.

سعید: قورباغه و برادرش.


انشاء

معلم از دانش آموزان خواست که انشاء درباره یک مسابقه فوتبال بنویسند. همه مشغول نوشتن شدند جز یک نفر، معلم از او پرسید: تو چرا نمی نویسی؟

دانش آموز جواب داد:نوشته ام!

معلم دفتر او را گرفت و نگاه کرد. نوشته بود: به علت بارندگی فوتبال برگزار نخواهد شد!

 

جمله سازی

معلم: با علی، محمد، حسین جمله بساز.

رضا: علی با حسین به پارک رفتند.

معلم: پس محمد کجاست؟

رضا: محمد خواب موند، نیومد!

 

مرد چهار شانه

مردی جلوی مردی دیگر می ایستد و می گوید: شما آقا حمید هستید؟

آن مرد می گوید: بله، چه طور مگه؟

می گوید: آخه من شنیدم که شما مردی چهار شانه هستید؛ ولی حالا که شما را دیدم دو شانه بیشتر ندارید!

                                                                                                                    

Aرحمانی بازدید : 1 پنجشنبه 15 خرداد 1393 نظرات (0)

 


      دایه‌گیان                        

                   
تۆچراي ژيني به‌هه‌ستي هه‌ر مه‌به‌ستي دايه‌گيان

          گشت به بۆنه‌ي هه‌ستي تويه هاتنه هه‌ستي دايه‌گيان

خۆشه فه‌رمووده‌ي ڕه‌سول(ص)بۆ وه‌سفي جواني ناوه‌كه‌ت

                 پێشكه‌شي عاله‌م به‌هه‌شتێ واله ژێرپێڵاوه‌كه‌ت

Aرحمانی بازدید : 3 چهارشنبه 29 آبان 1392 نظرات (0)

 


این مساله یک معمای هوشی است که طبق شواهد موجود اصالتی چینی دارد.

هدف این مساله به این صورت است: پدر، مادر، دو خواهر و دو برادر به همراه یک دزد و یک پلیس در یک طرف رودخانه قرار دارند. این افراد می‌خواهند به سمت دیگر رودخانه بروند. فقط یک قایق موجود می‌باشد و حداکثر ظرفیت آن دو نفر می‌باشد. از بین افراد پدر، مادر و پلیس نحوه راندن آن را بلد هستند. برای سوار شدن به قایق هم شرایط خاصی وجود دارد که به شرح زیر است: دزد نباید بدون حضور پلیس کنار اعضای خانواده تنها باشد. پسرها نباید بدون حضور پدر کنار مادر باشند. دخترها نباید بدون حضور مادر کنار پدر باشند.

حال با این مفروضات باید همه افراد را به سمت دیگر رودخانه ببریم.

جواب مسئله

این معمای هوشی در پنج مرحله حل می‌شود: 1_ابتدا دزد و پلیس با قایق از رودخانه رد می‌شوند 2_در مرحلهٔ بعد پلیس دزد را تنها گذاشته و با قایق بر می‌گردد و یکی از پسران را با خود می‌برد 3_در مرحلهٔ سوم قایق را به این طرف رودخانه می فرستند و پدر با یکی دیگر از پسرها از رودخانه رد می‌شود 4_ باز هم قایق را به طرف دیگر رودخانه فرستاده و مادر یکی از دخترها را همراه خود از رودخانه رد می‌کند 5_و در پایان مادر با قایق بازگشته و تنها دختر باقی مانده را از رودخانه رد می‌کند

پیوند به بیرون

    -دزد وپلیس به طرفدیگر رودخانه میروند 2 پلیس به تنهایی باز می گردد 3 پلیس ویکی از پسرها به طرف دیگر میرود 4 پلیس ودزد به طرف اول رودخانه باز میگردند 5 پدر وپسر دوم به طرف دیگر میروند 6 پدر باز میگردد 7 پدر و مادر به طرف دیگر میروند 8 مادر باز میگردد 9 پلیس ودزد به طرف دوم میروند 10 پدر باز میگردد 11 مادر و پدر به طرف دوم میروند 12 مادر باز میگردد 13 مادر ویکی از دخترها به طرف دوم میروند 14 دزد وپلیس باز میگردند 15 پلیس ودختر دوم به طرف دوم میروند 16 پلیس باز میگردد 17 پلیس ودزد به طرف دیگر میروند

     

    Aرحمانی بازدید : 0 سه شنبه 28 آبان 1392 نظرات (0)

    روزی پسری مادرش با آن ها زندگی می کند می بینندکه مادر ظرف شیشه ای وچینی برای او مناسب نیست وآن را کثیف میکند وبرای مادرش ظرف چوبی درست می کند هنگام غذا خوردن پسر پسر ظرف چوبی را می بیندومی گوید پدر من هم ظرف چوبی می خواهم  پدر می گوید برای چه می گویدتا وقتی تو هم پیر شدی من هم ظرف چوبی جلویت بگذارم پدر وقتی این حرف را می شنود باز هم مانند خودشان ظرف شیشه ای جلویش می گذارد وزندگی را به خوشی می گذرانند

    Aرحمانی بازدید : 1 سه شنبه 28 آبان 1392 نظرات (0)

    مسئله ارتباط والدین و فرزندان جزو آن دسته از نکاتی است که همیشه به صورت تک بعدی بررسی شده بدین معنی که روحیات و مشکلات و ویژگی‌های فرزندان را شخم زده‌ایم و از این طریق راهکارهایی را به والدین برای برقراری ارتباط صحیح‌تر نشان داده‌ایم. اما براساس رویه جدید، این بار می خواهیم والدین را در خال هدف قرار داده و با تفکیک و توضیح روحیات و شرایط آنها راهی به شما نشان دهیم که بهترین و نزدیک ترین باشد...! در ابتدا باید چند اصل و نکته را جدا از این که والدین ما در چه گروه و دسته و متعلق به چه شرایط روحی و فکری هستند بپذیریم: عمده‌ترین علت عدم رضایت ما از والدین و احساس فاصله زیاد بین خودمان و آنها، مقایسه‌ای است که به صورت ناخودآگاه و بعضاً آگاهانه انجام می‌دهیم و در این قیاس، والدین خود را با الگوی ایده آلی که غالباً حاصل ترکیب رفتارهای مورد پسند ما است مقایسه می‌کنیم. یادمان باشد هیچ انسانی، چه در موقعیت فرزندی و چه والدی، کامل نیست بلکه ترکیبی است از رفتارهای مثبت و منفی و هنر آن است که انسان‌ها را آنگونه که هستند بپذیریم و دوست داشته باشیم. یادمان باشد که پدران و مادران ما فرزندان دیروز بوده‌اند و ما نیز پدران و مادران فرزندانی خواهیم بود و این چرخه تا همیشه ادامه دارد. حل معقول مسائل زمانی حاصل می‌شود که احساس رضایت دو طرفه را به دنبال داشته باشد. یعنی هم ما و هم والدینمان به آرامش و تعادل نسبی برسیم. رفتار والدین ما تابعی از طبیعت اطراف ماست و اثرگذارترین و مفید‌ترین تغییرات در هر پدیده طبیعت (منجمله رفتار والدین) زمانی حاصل می‌شود که تغییر از نگاه ما و از رفتار ما آغاز شود. به عبارتی با تغییر در رفتار خودمان، آنها را به بازخورد مطلوب واداریم. و آخرین و مهم‌ترین نکته آن که هر کس به اندازه زحمت و محبتی که برایمان می‌کشد شایسته و سزاوار قدردانی، ستایش و احترام است و لذا پدر و مادر ستودنی‌ترین عناصر زندگی ما هستند که احترام در مقابل آنها فضایی نامحدود دارد. و اما تفاوت‌های رفتاری والدین: والدین همه چیز‌دان، والدین منظم، والدین سلطه‌گر، والدین پرخاشگر، والدین ساکت و کم حرف.

    Aرحمانی بازدید : 1 پنجشنبه 23 آبان 1392 نظرات (0)

    به نام اولین اسمی که به زبان اوردم مادرم همیشه من را باتمام سختی ها بزرگ کرد مادرم  یاد داد بدانم کی وکجا هستم تاحالا اسمی قشنگ تر از مادر شنیده ای تا حالا قشنگ ترین اسمی که به زبان اورده ای مادر نبوده است مادر همیشه عزیز تر از همه کس است مادر همیشه بزرگ ترین ارزوی هر فرد است مادرم بود که شب ها دربسترم خوابید با گریه هایم اشک ریخت وبا خنده های می خندید در وقت وناوقت در شب وروز ازگرسنگی بیدارش می کردم از گرانی بیمارش می کردم  راست می گویندکه بهشت زیر پای مادران است                 از مرگ نمی ترسم ولی نگرانم که در شلوغی ان دنیا مادرم را پیدا نکنم

    Aرحمانی بازدید : 3 پنجشنبه 23 آبان 1392 نظرات (0)

    مادر!


    قسم برجامه ی پاکی که از عشقت به تن کردم

     

     

    که تا جان دربدن دارم فراموشت نخواهم کرد


    مادر
    مادر
    نمــای قــدرت دنیـــای خلقـــت است

    مادر به مـا ز ایــزد یکتــا فضیـــلت است

    فـردوس را بــــه زیر قدمهـــاش مانده رب

    کـو را مقــام، بعــد خـــدا در عبـادت است


    تا دیده ام به روی جهان باز شد، زشوق

    لبخند مهربان تو جا در تنم دمید

    فریاد حاجتم چو برون آمد از گلو

    دست نوازش تو به فریاد من رسید

    .

    .

    .

    مادر

    نمیتوانم کلامی در مورد اش بنویسم و عاجزم

    فقد از خداوند میخواهم که

    خـدایا بالاتر از بهشت هم داری..؟

    برای زیر پای مــــــــادرم می خواهم

    روز مادر مبارک

    .

    .



    مادر خوبم  ، روزت مبارک

    به تو سلام می کنم، تا خانه عروجم با دعای تو بنا شود

    و دلم در آسمان آبی مهرت رها شود

    روزت خجسته، لبانت پر ز خنده و دلت شاداب و سرزنده باد . . .

    .

    .

    .

    مادر ، تک‌واژه‌ای‌ست زیبا

    مادر ، عین زیبایی‌ست و البته که زیباتر از زیبایی چیزی نیست

    قلب بزرگ خدا در سینه‌ی مادران می‌تپد

    مادر ، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا

    آن‌گاه که مادر، گهواره را تکان می‌دهد

    .

    .

    .

    مادر قسم بجان عزیز ات که هیج گاه

    یاد شکـــــوه مند تو، از دل نمی رود

    تا دامن کفـــــن نکشم زیر پای خاک

    نقشی تو هم دمی ز مقابل نمی رود

    .

    .

    .

    تقدیم به آنی که بهشت زیر پایش

    که مهریش تا ابد در دلم جای دارد

    تو بهترین گل ، میان شهر گلهایی

    تو رنک آفتابی ، شب که می رسد

    مسل ستاره گوییا مهتابی ، مادر خوبم

    روزت مبارک

    .
    .
    .

    مادر ای معنی ایثار تو گل باغ خدایی

    توی روزگار غربت با غم دل آشنایی

    مینویسم از سر خط ای معنی بودن

    منیویسم تا همیشه توی لایق ستودن

    .

    .

    .

    خدایا هرکه هستم هرچه هستم

    به یک لحظه فدای مادرم کـــــــــن

    .

    .

    .

    خدا از خاک عشق تو رو سرشته

    فـرســتـاده از آســمـون فـرشته

    تـا در آغــوش امـن خـود بـگـیـرم

    کـه ایـن یـک ذره جا مثـل بهشته

    .

    .

    .

    مادر زشیره ی دادی تــــــو شیـــر مــــــــادر

    در پـــای نــو جوانت گشتی تـــو پیـر مــــادر

    کانون زندگـــانی گـــــرم از محبت تـــــوست

    آغوش گــــرم خـــود، از مـــا مگیـر مـــــادر

    .

    .

    .

    کیست مادر؟ نقشه ایجاد ما

    کیست مادر؟ بانی بنیاد ما

    قلب او سرچشمه امید هاست

    سینه او مشرق خورشیدهاست

    .

    .

    .

    مادر ای والاترین رویا ی عشق

    مادر ای دلوا پس فردای عشق

    مادر ای غمخوار بی همتا ی من

    اولین و آخرین معنای عشق

    .

    .

    .

    زیبا ترین کلمه برلب های بشریت کلمه«مادر» وزیبا ترین آوا،

    آوای«مادرم» است.این کلمه آکنده از عشق و امید است،

    کلمه شیرین و مهر انگیز که از اعماق قلب بر می خیزد

    وزیبائی است.مادر همه چیز ماست

    مادر آن روح جاودانی است که

    لبریز از عشق و

    زیبائی است

    .

    .

    .

    زنم از دیده بر دل روی مادر

    منم مست کمان ابــروی مادر

    گل از خجلت نقابی بر رخش زد

    چو آمد عطر مشکین بــوی مادر

    .

    .

    .

    تو نمایانگر الطاف خدایی مادر

    مروه و حج و صفایی مادر

    زیر پای تو بهشت است بهشت

    باز هم طفل توام ،هرچه کردم ، چه زیبا و چه زشت

    .

    .

    .

    مادر تابلوی آفریدگار است . تار و پود روح مادر را از مهربانی بافته اند.

    عشق مادر هدیه بزرگ خدا به انسان. پس قدر این هدیه بزرگو ار را بدانیم .

    .

    .

    .

    هر لحظه در برابر من اشک ریختی

    از چشم پر ملال تو خواندم شکایتی

    بیچاره من، که به همه ی اشکهای تو

    هرگز نداشت راه گناهم نهایتی

    .

    .

    .

    بوی بهشت می دهد دست دعای مادرم

    سجده پس از خدا برم بر کف پای مادرم

    اتش پاک عشق را دامن شوق می زند

    در دل خام-سوز من حمد و نثای مادرم

    .

    .

    .

    تمام عالم امکان فدایت ای مادر

    تمام عمر میکنم دعایت ای مادر

    تمام روزی من از دعای خیر تو بود

    وحاضرم که دهم جان برایت ای مادر

    .

    .

    .

    ای مادر مقدس و ای مهربان من

    ای روشنی قلب من و دیده گان من

    عشق و صفا و مهرومحبت نشان تست

    ای پرتو امید به دل ناتوان من

    .

    .

    .

    تو گوهری که در کف طفلی فتاده ای

    من، ساده لوح کودک گوهر ندیده ام

    گاهی بسنگ جهل، گهر را شکسته ام

    گاهی بدست خشم بخاکش کشیده ام

    .

    .

    .

    الهی من بمیرم جایِ مادر

    به چشمانم بمالم پایِ مادر

    بیاد لای لایِ بچگی ها

    منم با هی هیِ هیهای مادر

    .

    .

    .

    سایه لطف خدایی مادر

    معنی عشق و وفایی مادر

    شعر من درخور تفسیرت نیست

    اوج مهری و صفایی مادر

    .

    .

    .

    اى مـادر عـــزیــز کـــه جـان داده اى مــرا

    سـهـل است اگر که جان دهم اکنون براى تو

    گـر جـان خــویـش هــم ز بــرایـت فـدا کـنم

    کـارى بزرگ نیست ، کـه بـاشـد سـزاى تـو

    .

    .

    .

    بعد از خدا ، خدای دل و جان من توئی

    من،بنده ای که بار گنه می کشم به دوش

    تو، آن فرشته ای که زمهرت سرشته اند

    چشم از گناهکاری فرزند خود بپوش.

    .

    .

    .

    قسم بر اولین واژه ی هستی

    که عشق ودین ومظهرم تو هستی

    قسم بر دیدگانت شمع روشن

    که هستی- گلی سرور به گلشن

    .

    .

    .

    دلم برای تو تنگ می شود مادر

    برای وصف قافیه لنگ می شود مادر

    بریدم از عالم و آدم , از این بختم

    انگار قلب ثانیه سنگ می شود مادر

    .

    .

    .

    مادر نمــای قــدرت دنیـــای خلقـــت است

    مادر به مـا ز ایــزد یکتــا فضیـــلت است

    فـردوس را بــــه زیر قدمهـــاش مانده رب

    کـو را مقــام، بعــد خـــدا در عبـادت است

    .

    .

    .

    نه………….برای مادرت یک کاری بکن

    فردا نه

    …چند ساعت بعد هم نه

    …چند ثانبه دیگر هم نه…

    …همین الان

    ……برای مادرت یک کاری بکن

    اگر زنده است دستش را

    اگر به آسمان رفته است …قبرش را….

    اگر پیشت نیست …یادش را….

    اگر قهری…چهره اش را….

    اگر آشتی هستی پایش را…

    ببوس…….









    آغوش تو ای مادر من بستر ناز است

    لالایی شب هات مرا گلشن ساز است

    رخسار و وجود تو مرا پیکر مهر است

    هم قبله و هم کعبه و هم عشق و نیاز است . . .

    مادر روزت مبارک

    .

    .

    .

    مادرم ای بهتر از فصل بهار

    مادرم روشن تر از هر چشمه سار

    مادرم روزت مبارک ناز من

    مادرم تنها تویی آواز من . . .

    .

    .

    .

    زنم از دیده بر دل روی مادر / منم مست کمان ابــروی مادر

    گل از خجلت نقابی بر رخش زد / چو آمد عطر مشکین بــوی مادر . . .

    روزت مبارک ای بهترین و برترین

    .

    .

    .

    بهترین بخش بچه بودن زمانی بود

     که روی کاناپه خوابمان میبرد

    و فردا به صورت جادویی ، روی تخت بیدار میشدیم !

    مادرم روزت مبارک

    .

    .

    .

    دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده است

    شیرین شده است و ماحصلش این غزل شده است

    تاثیر مهر مادریت بوده بر زبان

    این واژه ها اگر به تغزل بدل شده است

    روز مادر مبارک

    .

    .

    .

    روز مادر

    بر مادرانی که تن فرزندانشان

    ذره ذره خاک وطن شدند

    مبارک باد

    .

    .

    .

    مادر! حضور نام تو در شعر های من

    لطف خداست شامل حال غزل شده است

    غیر از تو جای هیچ کسی نیست در دلم

    این مسأله میان من و عشق حل شده است . . .

    .

    .

    .

    من زاده شدم به عشق مادر / پرورده شدم به عشق مادر

    در دامن او شدم چنین نور / پیوسته شدم به عشق مادر . . .

    .

    .

    .

    فوق العاده ترین نمونه ای از عشق در زندگی من

    “وقتی که ۴ سیب داشتیم و ما ۵ نفر بودیم

    مادرم گفت:

    “من سیب دوست ندارم”

    (بوعلی سینا)

    .

    .

    .

    ننگـــــرم در تـــو، در آن دل بنگــرم  / تحفـــه او را آر ، ای جــــان بــــردرم

    با تـــو او چــون است ؟ هستم من چنان  / زیـــر پـــــای مــــادران باشــد جنــــان

    روز مادر مبارک

    .

    .

    .

    .

    مادر

    ای باغبان هستی من

    گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند

    و گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد . . .

    روزت مبارک

    .

    .

    .

    آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن.

    وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن.

    وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما…مادر ندارن …

    به سلامتی همه مادرای دنیا

    روز مادر مبارک

    .

    .

    .

    مادر اولین زیباترین واقعی ترین و پابرجاترین عشقی است

    که انسان ها تجربه میکنند

    مادر عزیزم روزت مبارک . . .

    .

    .

    .

    برای مادرت یک کاری بکن فردا نه

    چند ثانبه دیگر هم نه

    چند ساعت بعد هم نه

    همین الان ، اگر زنده است… دستش را

    اگر به آسمان رفته است …قبرش را

    اگر پیشت نیست …یادش را

    اگر قهری…چهره اش را

    اگر آشتی هستی پایش را…ببوس

     مادرم روزت مبارک

    .

    .

    .

    مادرم، ای تنها دلیل بودنم

    تو تنها ستاره‌ای هستی که در روز و شب می‌درخشی.

    ای ستاره‌ی زندگیم، تو را با تمام وجود دوست دارم . . .

    روز مادر برتمام مادران از خود گذشته مبارک باد.

    .




    میشــــه اسـم پاکتو

    رو دل خـــــدا نوشت

    میشه با تو پر کشید

    تــــوی راه سرنوشت

    میشـــه با عطـر تنت

    تا خــــود خـدا رسید

    میشــه چشــم نازتو

    رو تن گلهــــا کـشید

    مادرم جـــــونم فـدات

    برم قــــربــون چشات

    تو اگــــــــه نگام کنی

    جون میدم واس نگات





    یاد دارم کودکی بودم خرد
    با صدای گرم مادر
    هر صبحدم
    در میان بستری نرم و تمیز
    می گشودم چشم بر نور سفید
    می گشودم دل بر نور امید
    یاد دارم سفره خانه ما
    بوی سنت می داد
    داخل خانه ما
    جلوه ای زیبا داشت
    از زن ایرانی
    جلوه ای از یک شمع
    ذره ذره می سوخت
    و نداشت پرو ایی
    که به آخر برسد
    کودکم هوش بدار
    قبر مادر اینجاست
    جای مادر خالیست
    دل من تنگ شده
    مادرم دیگر نیست




     

    Aرحمانی بازدید : 1 پنجشنبه 23 آبان 1392 نظرات (0)

    شعر مادر

     

         مادر  بهشت  من  همه  آغوش گرم تست  
        گوئي   سرم    هنوز   به  بالين  نرم تست
           مادرحيات با تو بهشت است و خرّم  است    
       ور  بي  تو بود  هر دو جهانش جهنّم است
            ما را عواطف اين همه  از شير  مادر  است     
     اين رقّتي كه دردل وشوري كه درسراست
          اغلب  كسان  كه پرده حــــرمت دريده اند     
         در    كودكي    محبّت    مــــادر     نديده اند
         امروز   هستيم   به  اميد  دعـــــاي تست    
        فردا كليد باغ بهشتم رضاي تست

    شعر درباره مادر, شعر روز مادر

    حديث از خــــــــــــــاتم پيغمبـــران است         كه جنّت  زير  پـــــــــاي مادران است
    بزن  بر پاي مــــــــــــــادر بوسه از شوق         كه   خاك پــــــاي او رشك جنان است
    گرچه در  عالم  پد ر دارد  مقامي ارجمند         ليكن افزون ازپدر قدر ومقام مادر است
    مادر   دانا   كند    فرزند   دانــــــــا تربيت         هركه برهرجا رسدازاهتمام مادر است

    شعر درباره مادر, شعر روز مادر

    مادر از ایرج میرزا :
    پسر رو قدر مادر دان که دایم
    کشد رنج پسر بیچاره مادر

    برو بیش از پدر خواهش که خواهد
    تو را بیش از پدر بیچاره مادر

    زجان محبوب تر دارش که دارد
    زجان محبوب تر بیچاره مادر

    از این پهلو به آن پهلو نغلتد
    شب از بیم خطر بیچاره مادر

    نگهداری کند نه ماه و نه روز
    تو را چون جان به بر بیچاره مادر

    به وقت زادن تو مرگ خود را
    بگیرد در نظر بیچاره مادر

    بشوید کهنه و آراید او را
    چو کمتر کارگر بیچاره مادر

    تموز و دی تو را ساعت به ساعت
    نماید خشک و تر بیچاره مادر

    اگر یک عطسه آید از دماغت
    پرد هوشش زسر بیچاره مادر

    اگر یک سرفه بی جا نمایی
    خورد خون جگر بیچاره مادر

    برای این که شب راحت  بخوابی
    نخوابد تا سحر بیچاره مادر

    دو سال از گریه روز و شب تو
    نداند خواب و خور بیچاره مادر

    چو دندان آوری رنجور گردی
    کشد رنج دگر بیچاره مادر

    سپس چون پا گرفتی ، تا نیافتی
    خورد غم بیشتر بیچاره مادر

    تو تا یک مختصر جانی بگیری
    کند جان مختصر بیچاره مادر

    به مکتب چون روی تا  باز گردی
    بود چشمش به در بیچاره مادر

    وگر یک ربع ساعت دیر آیی
    شود از خود به در  بیچاره مادر

    نبیند  هیچکس  زحمت به دنیا
    ز مادر بیشتر بیچاره مادر

    تمام حا صلش از زحمت این است
    که دارد یک پسر بیچاره مادر

    تعداد صفحات : 2

    درباره ما
    من این سایت را فقط بخاطر مادر های خوب ایرانی ساخته ام
    اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 23
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 11
  • بازدید کلی : 109